فرمودند میشه کاری برام انجام بدی گفتم چه چیزی نور چشم

گفت اگه میشه از وسایل شخصی ات چیزی که نیازی نداری بفروشی و به یاد من خیرات کنی گفتم چشم و انجام شد . 

یجورایی منو متوجه کاری کردند که تا حالا به ذهن خودم خطور نکرده بود.