رفتم حرم مطهر امام رضا علیه السلام
اولش شوقی نداشتم و عادی بود
بعد فکر کردم و قبل از ورودی ضریح نشستم و شروع به خواندن زیارت و سپس نماز زیارت نیابتی خوندم
چند نفر که به ذهنم اومد خوندم
تا رسیدم به نماز نیابتی برای حضرت مسلم بن عقیل گفتم برم زیارت
بعد برگشتن بخونم
شنیدم گفتند بازم ما کناری قرار گرفتیم .
بلافاصله شروع کردم نماز نیابتی ایشون رو هم خوندم یه حال خوبی بهم دست داد بعدش رفتم به زیارت حضرت رضا علیه السلام .
هرچه نشستم حرف خاصی نبود .
خواستم بلند شم شنیدم
حضرت ثامن الحجج می فرمایند فقط میای و یکجوری میخوای بپیچونی بری
کجا میری بشین ما دوست داریم بنشینی . نشستم و یک نماز نیابتی هم برای حضرت ابالفضل العباس علیه السلام خوندم و راه افتادم
بازم تو راهروها دل نکندم و نشستم دیدم یک خانم جوانی با عصای ثابت داره آرام آرام قدم برمیداره منم از خدا و حضرت رضا علیه السلام شفا خواستم و بعد از مدتی سلام دادم و خارج شدم