قضیه مال ابتدای سیر عرفانی خودم هست حدود 9 سال پیش
شبها و روزهایی که قرآن می خوندم بصورت کاملا شبانه روزی
طوری که اصلا از قرآن نمیتونستم جدا بشم مثال 24 ساعت بدون اینکه متوجه زمان بشم قرآن رو مرور می کردم
نور قرآن جوری احاطه کرده بود که هر خواسته ای داشتم تقریبا بلافاصله اجابت می شد
به علت کنجکاوی یه مدت تو دعای دست نماز این ذکر رو تکرار می کردم
رب هب لی منطق الاشیاء
یه روز که از خونه خارج می شدم
با تعجب متوجه شدم هواپیمای در حال پرواز از روی سرم
توی هر هن و نفس موتور که حالت صدای رعد آسا داره
این ذکر رو تکرار می کنه لااله الا الله یا گاهی الله اکبر
با خودم گفتم این هواپیما از جمادات هست ذکر خدا فراموشش نمیشه
من انسان مثلا دارای شعور همینجوری روزها رو بدون شعور رد می کنم
هر چقدر عمل نیک انسان بیشتر میشه امکان مطلع شدن روح از آثار کائنات بیشتر میشه
هر چقدر هم به سمت گناه بریم این آثار کمتر و کمتر خواهد شد.
اینا رو مینویسم شاید دیگه فرصت برای گفتن نباشه