صبح روز بعد از رسیدن از کربلا موقع نماز صبح شنیدم دو صدا رو که گفتند ما حوری بهشتی هستیم و از کربلا تا اینجا تو رو مشایعت کردیم
گفتم خب دسترسی بین ما تا مردنم نیست پس خدا نگهدار .
ظهر که خواستم زیارت جامعه بخونم شنیدم کسی گفت حالا تو یک اسقاطی نیستی
تو یک گنجی گنج به تمام معنا نگو نمیشنوی که می دونم شنیدی.