سفر اربعین امسال با کلی خاطرات سخت و شیرین شروع شد
چه از گرفتن گذرنامه و اجازه عبور و ...
بالاخره با خانواده و بقیه حرکت به سمت مرز
موقع رفتن دوست داشتم اول به زیارت حضرت معصومه علیه السلام مشرف بشم که بقیه گفتن تو راه برگشت بریم زیارت ایشان
از مرز خسروی رفتیم
موقع رفتن به مرز تونستم به نزدیکترین پارکینگ مرز برم و ماشین رو پارک کردیم
از اونجا با یک ون به سمت نجف حرکت کردیم
بعد رفتن به حرم با صحنه شلوغی بی حد و حصری روبرو شدم بچه ها که پشت درب صحن ایستادند من وارد صحن و سپس ضریح شدم
چون اولین بار بود وارد می شدم نمی دانستم داخل حوضی برای وضو ندارد در ضمن آبخوری های که در بعضی جاها بودند و من متوجه نشدم که آبخوری در اصراف صحن موجود هست پس نتوانستم وضو بگیرم .
بعد از زیارت یه جورایی زود خارج شدم هم از شلوغی جمعیت و هم از منتظر بودن خانواده
، شنیدم آقا علی ابن ابی طالب فرمودند ما کلی چشم به راه تو بودیم تا فرزندمان را ببینیم زیاد حس اشتیاق در وجودت احساس نمیشه !
بدون وضو وارد شدی حالا هم داری زودی میری !!! باشه برو.
از محل ضریح که خارج شدم یک گوشه کمی نشستم و عذر خواهی کردم ولی خب بدون وضو بودم و خوب نتونستم زیارت کنم