دستمو گذاشتم بین درب تا برای درب منزل برادر خانومم یه درب توری پشه بند درست کنم ،

خانومم حواسش نبود درب رو بست انگشتم لای درب موند و قریچچ صدا کرد و یه جورایی ناخونم نیمه کنده شد و خون مردگی و...

دردش یک روز کامل باهام بود ناراحت بودم بازم با همون دستم جوشکاری رو شروع کردم و تا بد از ظهر ساعت 1 و نیم تمومش کردیم

خیلی فکر میکردم چرا انگشتم لای درب موند یاد چند گناه و اشتباه افتادم ، 1-موقعی که زنبورهای عسل رو از بیابون میاوردم هموشونو توی یک کارتن دستگاه جوشکاری قرار دادم یکی لای درب کارتن له شده بود و خیلی ناراحت بودم بلافاصله موقع زیر شدن انگشتم یاد اون حیوون بیچاره افتادم و از خدا عذر خواهی کردم.